Недавние обновления
- گناه او در بی گناهی بود
چشم هایی که حرفی برای گفتن نداشت
دست های که دوری می گزید
حرف هایی که سکوت را ترجیح میداد
و قدم هایی که گاهی می لرزید
ولی آخرش برمی گشت!
افکاری داشت که شب ها آزارش میداد
وخیالی که انگار جنگِ یک به هزار بود
رویایی داشت که در سرزمین عجایب هم نبود
گناهی نداشت
گناه او این بود که از مرداب گریخته بود
و به رودخانه پناه برده بود...
میم.کاگناه او در بی گناهی بود چشم هایی که حرفی برای گفتن نداشت دست های که دوری می گزید حرف هایی که سکوت را ترجیح میداد و قدم هایی که گاهی می لرزید ولی آخرش برمی گشت! افکاری داشت که شب ها آزارش میداد وخیالی که انگار جنگِ یک به هزار بود رویایی داشت که در سرزمین عجایب هم نبود گناهی نداشت گناه او این بود که از مرداب گریخته بود و به رودخانه پناه برده بود... میم.کا🌾2 Комментарии 0 Поделились 4774 Просмотры1
Войдите, чтобы отмечать, делиться и комментировать! - 0 Комментарии 0 Поделились 1957 Просмотры
2
Больше
© 2025 اهورا | شبکه اجتماعی جهانی
Russian